در این مقاله با نگاهی اجمالی به الگوی تحلیل تکنیکال وایکوف (Wyckoff) در بازارهای مالی خواهیم پرداخت. اگرچه الگوی وایکوف در ابتدا برای بازارهای سرمایه (Stock Markets) ارائه شده است اما قابل تعمیم به بازار رمزارز نیز هست و از این منظر مورد توجه معاملهگران بازار کریپتو قرار گرفته است.
ریچارد دیمایل وایکوف (Richard Demille Wyckoff) کیست؟
وایکوف (۱۸۷۳-۱۹۳۴) را میتوان یکی از پیشگامان عرصه تحلیل تکنیکال در قرن بیستم دانست. او سالهای متمادی از زندگی خود را صرف تحقیق و مطالعه رفتار بازارهای مالی از منظر تکنیکال کرده است. از ریچارد وایکوف میتوان بهعنوان یکی از پنج نابغه تحلیل تکنیکال (به همراه داو، گان، الیوت و مریل) نام برد.
وایکوف وقتی تنها ۱۵ سال سن داشت، شغلی در یک کارگزاری در نیویورک بهدست آورد. او در ۲۰ سالگی به مدیریت شرکت رسید و برای بیش از دو دهه تبدیل به نویسنده ثابت برای مجله وال استریت با نزدیک به دویست هزار مشترک شد. او همواره مارکت و بازیگران بزرگی چون جی پی مورگان را رصد میکرد و دائما درحال مطالعه و یادگیری بود. در این مرحله بود که او مدونکردن قوانین، تکنیکها، مفاهیم ترید و معاملهگری و چگونگی مدیریت سرمایه در این بازارها را آغاز کرد.
او در طول مطالعه و تحقیقش، هزاران معاملهگر خرد را مشاهده کرد که با افتادن در دام اغواگران و بازیگران بزرگ در این بازار، هستونیستشان را از دست داده بودند و همین امر او را بر آن داشت تا دست به تدوین قواعد واقعی بازار برای عموم بزند. وایکوف نام این بازیگران بزرگ را اصطلاحا «پول هوشمند» یا smart money گذاشت.
وایکوف در سال ۱۹۳۰ مدرسهای را تاسیس کرد که بعدتر به انستیتو بازار سرمایه تغییر نام یافت. در این مدرسه متد و الگویی را که وایکوف در طول تحقیقاتش دریافته و تدوین کرده بود را تدریس میکردند. آنچه در این مقاله به آن پرداخته خواهد شد نیز برگرفته از همین متد آموزشی است که توسط بازیگران بزرگ در بازار سرمایه بهکار گرفته میشود. با ما همراه شوید.
نگاه یا رویکرد پنج مرحلهای وایکوف به مارکت (بازار سرمایه)
از نظر وایکوف برای انتخاب و ورود به بازار، یک رویکرد پنج مرحلهای وجود دارد که بهطورخلاصه از این قرار است:
گام اول: روند (ترند) و موقعیت فعلی را تشخیص دهید
آیا بازار در وضعیت سکون است یا دارای یک روند است؟ آیا در تحلیل شما از ساختار مارکت، عرضه و تقاضا نشانهای از حرکت در آینده نزدیک است؟ پاسخ درست به این سوالات به شما میگوید که در کجا هستید و چه پوزیشنی (لانگ یا شورت) را میبایست اتخاذ کنید. بهتر است از هر دو شکل نمودارهای میلهای و نمودارهای P&F (Point and Figure) برای تحلیل دقیقتر استفاده کنید.
گام دوم: سهامی (در اینجا مثلا رمزارز) را انتخاب کنید که قدرت آن همسو و متناظر با روند باشد
به عبارت دیگر، سعی کنید در روندهای صعودی آن دارایی را انتخاب کنید که قویتر از مارکت باشد؛ یعنی مثلا به کریپتوها یا توکنهایی نگاه کنید که در رالیهای صعودی به نسبت بیشتری از مارکت رشد کرده و در ریزشها، ریزش کمتری دارند.
در روندهای نزولی برعکس عمل کنید؛ دارایی ضعیفتر از مارکت را انتخاب کنید. اگر از آن دارایی که میخواهید انتخاب کنید اطمینان ندارید بهتر است آن را کنار گذاشته و مورد دیگری انتخاب کنید. از نمودارهای میلهای برای مقایسه شاخص آن دارایی با شاخص مارکت استفاده نمایید.
گام سوم: آن دارایی را انتخاب کنید که دارای «دلیل» کافی یا حداقلی از انتظارات شما باشد
به معنی دیگر، باید دلایل کافی برای ترید یک دارایی یا رمزارز داشته باشید. وایکوف از روش منحصربهفردی برای تشخیص قیمت هدف با استفاده از نمودارهای P&F برای هردو پوزیشن لانگ و شورت استفاده میکند. در قانون بنیادی وایکوف با عنوان «علت و معلول» یا Cause and Effect تعداد نشانههای افقی نمودار P&F در یک بازه، بیانگر « علت » و حرکتهای قیمتی متناظر آنها بیانگر « معلول » است. بنابراین اگر میخواهید پوزیشن لانگ اتخاذ کنید بهدنبال یک دارایی باشید که در فاز «انباشت» (اکومیولیشن) یا «انباشت-مجدد» بوده و دلایل کافی برای مجابکردن شما را داشته باشد (این فازها در ادامه مقاله شرح داده خواهد شد)؛ پس گام سوم به نمودارهای P&F وابسته است.
گام چهارم: آن دارایی را که در شرف یا آماده حرکت است تشخیص دهید
شما باید حداقل ۹ تست برای خرید یا فروش انجام دهید (در ادامه مقاله شرح داده میشود). به عبارت دیگر، پس از یک رالی طولانیمدت در یک بازه معاملاتی، شواهد کافی از ۹ تست-فروش انجامشده، نشاندهندهی این است که عرضه (ساپلای) زیادی وارد مارکت شده و یک پوزیشن شورت با احتمال موفقیت بالا وجود دارد؛ یا اینکه در یک وضعیت انباشت با انجام ۹ تست-خرید نشان میدهد که میزان عرضه کاملا جذب شده و شواهد کافی از یک اسپرینگ کمحجم (بعدا توضیح داده میشود) و یا حتی حجم پایینتر دردست است. در این گام لازم است هر دو دسته نمودارهای میلهای و P&F استفاده شود.
گام پنجم: بخشی از زمان خود را صرف شاخصهای ورود به بازار کنید
در وضعیت کلی بیش از سهچهارم رفتارها در مارکت، هارمونیک و تکرارشونده هستند. بنابراین شما میتوانید موفقیت تریدهای خود را با دانستن رفتار گذشتهی مارکت تقویت نمایید. مفاهیم ویژه و بنیادین وایکوف به شما کمک میکند تا بتوانید تغییر جهت بازار را مثلا با دیدن نشانههای تغییرات قیمت (مثلا بزرگترین کندل نزولی با بیشترین حجم بعد از یک ترند صعودی) پیشبینی کنید. این به شما کمک میکند با تعیین مناسب حد-ضرر (stop-loss) یک موقعیت باز کرده و در زمان مناسب آن را ببندید. در این گام نیز استفاده از هر دو نمودار میلهای و P&F لازم است.
مرد نامرئی بازار (Composite Man) در تحلیل وایکوف
یکی از ابداعاتی که وایکوف در متد تحلیلی خود ارائه کرده، اصطلاح مرد نامرئی یا کامپوزیت-من است که به درک بهتر حرکت قیمتی در بازارها کمک میکند. او کامپوزیت-من را اینگونه توصیف میکند:
«تمام نوسانات بازار روی انواع سهام میبایست از زاویه نتیجه اقدامات یک نفر مطالعه گردد. بیایید این شخص را کامپوزیت-من بنامیم. او کسی است که از نظر تئوری در پشت صحنه نشسته و مسئول دستکاری قیمتهاست تا بتواند شما را اگر توانایی درک بازی را ندارید، در این بازی مغلوب کند و یا اینکه اگر بازی را درک کردهاید، به شما سود و منفعت برساند.»
وایکوف به تریدرهای کوچک توصیه میکند که این بازی را آموخته و همراه با کامپوزیت-من آن را انجام دهند. وایکوف معتقد است این قانون فارغ از حرکت طبیعی مارکت (خرید و فروش توسط افراد) و یا مصنوعی (توسط بازیگران بزرگ)، صدق میکند.
وایکوف پس از سالها مطالعه در فعالیتهای بازار توسط بازیگران بزرگ، رفتارهای کامپوزیت من را بهطورخلاصه به اینصورت ترسیم میکند:
کامپوزیت-من کمپینهای عملیاتی خود را بهدقت طراحی، اجرا و نتیجهگیری میکند. کامپوزیت-من پس از اینکه مقدار قابلتوجهی از یک سهام (کوین) را انباشت کرده (اکومیولیشن)، شروع به تبلیغ و ترغیب افراد برای خرید آن دارایی (سهام) میکند. به عبارتی، خودش در قیمت پایین بخش زیادی خریداری و انباشت کرده و با ترغیب خریداران به خرید، باعث میشود که قیمت روند صعودی به خود بگیرد. افراد برای بالابردن مهارت خود میبایست انواع چارتها در مارکت را بررسی کرده و با هدف رفتار بازار، انگیزهها و خواندن بازی بازیگران بزرگ، آنها را تحلیل کنند. تنها با تمرین و مطالعه است که خواهید توانست قدرت تشخیص حرکتهای انگیزشی و رفتاری را در مارکت تقویت نمایید. به عقیده وایکوف؛ اگر بتوانید سطح آگاهی از رفتار مارکت و اقدامات کامپوزیت-من را در خود بالا ببرید، به همان اندازه موفقیت شما در موقعیتهای ایجادشده در بازار بالا خواهد رفت.
چرخه قیمتی وایکوفی (Wyckoff Price Cycle)
طبق الگو وایکوف، درک و پیشبینی رفتار بازار ازطریق تحلیل عمیق عرضه و تقاضا امکانپذیر است. رسیدن به این مرحله با مطالعه پارامترهایی همچون زمان، حجم و رفتار قیمتی حاصل میشود. یکی از اقداماتی که او بهعنوان یک بروکر انجام میدهد، زیرنظر گرفتن فعالیتهای افراد موفق و گروهها و به تبع آن رمزگشایی از چارتهای میلهای و P&F است.
تصویر زیر یک شمای ایدهآل و فرضی برای نشاندادن آمادگی بازار درجهت حرکات صعودی و نزولی است. زمان مناسب برای ورود به اوردرهای لانگ، انتهای زمانی است که شاخص قیمتی نشان از بازار گاوی دارد؛ یعنی انتهای فاز انباشت. و برعکس، زمان مناسب برای اتخاذ پوزیش شورت زمانی است که برای ریزش قیمتی آماده میشود.
قوانین سهگانه الگوی وایکوف
متدولوژی مبتنی بر الگو وایکوف منطبق بر سه قانون پایهای است که در بسیاری از وجوه تحلیلی بازار قابلیت کاربردپذیری دارد. این قوانین شامل تشخیص وضعیت فعلی و پتانسیل حرکتی بازار و سهام، انتخاب بهترین پوزیشن شورت یا لانگ، تشخیص آمادگی وضعیت یک دارایی یا سهام (کوین) برای خروج از وضعیت رنج و رسیدن به هدف قیمتی مورد انتظار است. این قوانین را میتوان در همه چارتها و همه بازارها بهکار گرفت.
قانون اول: عرضه و تقاضا جهت قیمت را تعیین میکند
این قانون در مرکز توجه متد سرمایهگذاری و معاملاتی وایکوف قرار دارد. با افزایش تقاضا نسبت به عرضه، قیمت روند صعودی بهخود میگیرد و برعکس آن، با افزایش عرضه نسبت به تقاضا، قیمت نزولی خواهد شد. تحلیلگر یا معاملهگر، این مطالعه رفتاری بین عرضه و تقاضا را با مقایسه نمودار میلهای قیمت و حجم در بازههای زمانی انجام میدهد. هرچقدر او مطالعه و تمرین بیشتری در این زمینه داشته باشد بهتر میتواند پیچیدگیهای الگوهای عرضه و تقاضا را درک نماید.
قانون دوم: قانون علت و معلول
این قانون به تریدرها و سرمایهگذارها کمک میکند تا بتوانند اهداف قیمتی خود را براساس میزان پتانسیل خروج روند از یک رنج معاملاتی (تی-آر)، تنظیم کنند. به عبارت دیگر خروج از یک روند، معلول علتی است. در این حالت میتوان «علت» را براساس شمارش نقاط افقی روی چارت P&F جستجو کرده و اندازه گرفت. درعینحال «معلول» (یا اثر) بیانگر فاصله میان حرکتهای قیمتی در نقاط متناظر شمارششده است.
عملکرد این قانون در فاز انباشت یا توزیع قابل مشاهده است؛ آنجا که میبینیم نیرویی، قیمت را در یک حد بالا و پایین (رنج) نگه داشته و یا آن را وارد یک رنج دیگری میکند.
قانون سوم: تلاش و نتیجه
به کمک این قانون با یک پیشاخطار نسبت به تغییر احتمالی روند در آینده نزدیک، به تریدر یا سرمایهگذار آگاهی داده میشود. در اغلب موارد، واگرایی بین حجم و قیمت معمولا به عنوان سیگنالی برای تغییر روند قیمتی تلقی میشود. مثلا بعد از ثبت چندین حجم قیمتی بالا (تلاش بزرگ) در یک رالی، پیدایش و ثبت کندلهای قیمتی متوسط که نمیتوانند صعود بالاتری را ثبت کنند (نتیجه کم یا بدون نتیجه)، بیانگر این است که مقادیر بسیار بزرگی از آن سهام (کوین) برای فروش و تغییر روند آماده شده است.
تحلیل رنجهای معاملاتی (تی-آر) در تئوری وایکوف
یکی دیگر از قابلیتهای روش وایکوف، بهبود تشخیص بازههای زمانی در بازار است تا بتوانید به هنگام بازکردن یک پوزیشن و پیشبینی حرکت آتی، نسبت قابل قبولی از ریسک-ریوارد برای خود فراهم کنید. گستره یا رنجهای معاملاتی (TRs) جایی است که ترند قبلی از ادامه حرکت بازمانده (صعودی یا نزولی) و به نوعی بین میزان عرضه و تقاضا تعادل برقرار شده است.
در همین رنجهای معاملاتی است که بازیگران بزرگ و موسسات اقدام به انباشت سرمایه (آماده شدن برای صعود) و یا توزیع سرمایه (آماده شدن برای ورود به بازار خرسی) میکنند. در همین تی-آرها (TRs) است که کامپوزیت-من معروف نقش خود را بهطور فعال در سیکلهای انباشت یا توزیع ایفا میکند؛ یعنی آنچه که در فاز انباشت خریده را در فاز توزیع به فروش میرساند و برعکس. همچنین وسعت فاز انباشت یا توزیع را میتوان بهعنوان «علت» (Cause) خروج از تی-آر درنظر گرفت.
شماتیکهای کلی روش وایکوف
اگر یک تحلیل موفق بر مبنای روش وایکوف داشته باشیم باید بتوانیم به شکل صحیحی جهت حرکت و بزرگی آن را پس از خروج از یک رنج، پیشبینی کنیم. مزیت الگوی وایکوف این است که دارای رهنمودهایی است که میتوان آنها را تست کرده و وقایع و فازها را درون یک رنج ترسیم کرد و هدف قیمتی درصورت خروج از رنج را پیشبینی نمود. در ادامه این مفاهیم را در قالب چهار شماتیک نمونه (دو نمونه برای فاز انباشت و دو نمونه برای فاز توزیع) شرح خواهیم داد.
شماتیک اول مرحله انباشت وایکوف: وقایع
پیشحمایت PS (Preliminary Support)
اینجا جایی است که بعد از یک سقوط آزاد قیمتی، خرید قابلتوجهی بهمنظور نشاندادن حمایت صورت میگیرد. افزایش حجم خرید و قیمت میتواند به نوعی سیگنال انتهای سقوط قیمت را اعلام کند (در ظاهر البته).
اوج فروش SC (Selling Climax)
اینجا نقطهای است که فشار فروش ناشی از سقوط بازار و یا وحشت فروشندگان به اوج خود رسیده اما در سوی دیگر سرمایهگذاران حرفهای آن پایین نشستهاند و تمام این حجم فروش را جذب میکنند. به عبارت دیگر اینجا کف فروش است. بستهشدن قیمت در این ناحیه بیانگر این است که بازیگران بزرگ با خریدهای خود یک کف قیمتی در اینجا درست کردهاند.
رالی خودکار AR (Automatic Rally)
در اینجا وقتی آن فشار فروش به اوج خود رسیده و فروکش کرده، بهطور خودکار یک حرکت صعودی (معمولا ناشی از رفتار و هیجان افراد) شکل گرفته و قیمت را به بالا سوق میدهد. معمولا نقطه سقفی که این حرکت پدید میآورد بیانگر شکلگیری یک فاز انباشت برای رنج معاملاتی (تی-آر) است که کف آن میشود نقطه SC و حد بالای آن AR است.
تست ثانویه ST (Secondary Test)
در اینجا قیمت مجددا به ناحیه اوج فروش (SC) برمیگردد تا ببیند آیا تعادلی بین عرضه و تقاضا برقرار است یا خیر. در این حالت، چنانچه در این ناحیه پایین حمایت خوبی از قیمت شکل بگیرد به این معنی است که کف قیمتی تایید شده و دیگر از آن حجم فروش خبری نیست. معمولا بعد از هر نقطه اوج فروش، بازار شاهد نقاط متعدد تست ثانویه (ST) خواهد بود.
نکته: جهش فنری یا تکانهها (Springs or Shakeouts)
این دو رفتار که اغلب در انتهای یک رنج معاملاتی (تی-آر) بروز میکنند به بازیگران اصلی امکان میدهد که قبل از آغاز یک روند صعودی، میزان عرضه را در مارکت تست کنند. اثر یا رفتار فنریوار (اسپرینگ) قیمت را پایینتر از حد پایین تی-آر نگه داشته و به ناگاه با معکوسکردن وضعیت، باعث بستهشدن قیمت در داخل بازه تی-آر میشود. این رفتار توسط بازیگران بزرگ بازار باعث فریب و گمراهی افراد عادی شده و به این بازیگران امکان میدهد مقدار بیشتری از سهام را در کف قیمتی خریداری کنند (تصاحب کنند).
تکانهها یا شیک-اوتها هم به همین ترتیب اثرگذار هستند و در انتهای فاز انباشت یک تی-آر، به فنر قدرت بیشتری میدهند. همچنین این شیک-اوتها در شروع یک حرکت صعودی وقتی با یک حرکت نزولی سریع رخ میدهند، باعث میشود که تریدرهای خردی که پوزیشن لانگ باز کرده بودند دچار ترس شده و شروع به فروش و بستن پوزیشن خود کنند که درنتیجه حجم قابلتوجهی از سهام را بدین ترتیب بازیگران بزرگ مجددا تصاحب میکنند. اما همیشه این دو پدیده اسپرینگ و شیک-اوت در چارت لزوما وجود ندارد و ممکن است مارکت بدون اینها حرکت کند؛ مثلا در شکل اول اسپرینگ موجود است اما در شکل دوم فاز انباشت یک تی-آر بدون شیک-اوت را نشان میدهد.
سنجش (Test)
بازیگران بزرگ دائما وقتی بازار در یک بازه معاملاتی (تی-آر) و یا در نقاط حساسی قرار دارد وضعیت عرضه را تست میکنند. حال چنانچه هنوز عرضه قابل توجهی در بازار موجود باشد بیانگر این است که مارکت آمادگی حرکت صعودی را ندارد. معمولا یک وضعیت یا نقطه اسپرینگ با یک یا چند تست دنبال میشود. وقتی که یک تست موفق صورت بگیرد (نشانه صعود قیمت) میتواند یک کندل با حجم کوچکتر و یا یک وضعیت «هایر لو» HL (Higher Low) ثبت کند.
نشانه قدرت صعودی SOS (Sign Of Strength)
این نقطه یک شاخص قیمتی صعودی و افزایش حجم مارکت است. معمولا بعد از نقطه اسپرینگ اتفاق میافتد و به عنوان نوعی صحتسنجی رفتار قیمتی بهکار میرود.
آخرین نقطه حمایت LPS (Last Point of Support)
این نقطه، نقطهی پولبک بعد از SOS است. بازگشت به سطح آخرین نقطهی حمایت؛ به معنی این است که سطحی که پیش از این یک سطح مقاومتی بود، اکنون به یک سطح حمایتی (با نشانه کاهش حجم در این نقطه) تبدیل شده است. در بعضی از چارتها بیش از یک نقطه LPS دیده میشود؛ بنابراین توجه داشته باشید که شکل چارت همیشه به این صورتی که نشان داده شده ثابت و دقیق نیست (به عبارت دیگر کلیشهای برخورد نکنید).
نقطه پشتیبان BU (Backup)
یکی از اصطلاحاتی که توسط رابرت ایوان از مدرسین متد وایکوف در دهه ۱۹۳۰ تا ۱۹۶۰ به این متد اضافه شده، نقطه پشتیبان یا BU است. او میگوید نقطه SOS مانند پرش قیمت به آنسوی رودخانه (رنج مقاومتی) و نقطه پشتیبان نیز برگشت قیمت به رودخانه (همان منطقه مقاومتی) است. اینکار به تریدرها امکان کسب سود کوتاهمدت و همینطور سنجش میزان عرضه در محدودهی مقاومت را میدهد. امروزه به نقطه BU تعاریف دیگری همچون پولبک یا تی-آر بالاتر نیز اطلاق میشود.
شماتیک دوم مرحله انباشت وایکوف: فازها
فاز A :
فاز A بیانگر پایان روند نزولی قبلی است. تا قبل از آن، عرضه قابلتوجهی در بازار وجود داشته است. نشانههای کاهش عرضه نیز نقاط SC و PS هستند. این نشانهها معمولا در نمودارهای میلهای کاملا مشهود هستند و وسعت و حجم بالا در اینجا نشان از انتقال بخش اعظمی از آن دارایی از افراد عادی به سرمایهگذاران بزرگ و خبره است.
با کاهش یا اتمام فشار زیاد برای فروش، بلافاصله رالی خودکار یا AR شکل میگیرد و بیانگر یک خرید قابلتوجه (ایجاد تقاضای زیاد) توسط موسسات و تریدرهای خرد است. پس از آن با برگشت قیمت به حوالی اوج فروش یا SC یک تست ثانویه (ST) شکل میگیرد که نشاندهنده میزان فروش اما کمتر از مرحله قبلی است که با کاهش حجم نیز همراه خواهد بود. اگر نقطه بستهشدن قیمت پایینتر از SC باشد میتوان توقع داشت که بازار وارد مرحله سکون طولانیمدتی شده است (Consolidation). در اینجا SC و ST حد پایین و AR حد بالای دامنه تی-آر را مشخص میکند. با ترسیم خطوط افقی، شمای انباشت بهتر مشخص خواهد شد.
به یاد داشته باشید که گاهی اوقات ممکن است روند نزولی با کاهش چشمگیر قیمت و حجم بازار همراه نباشد. بنابراین بهتر است همواره تمرکز و اولویت را بر شناسایی نقاط PS, SC, AR و ST قرار دهید چراکه این نقاط کاملا متمایز بوده و نشانه روشنی است از اینکه بازیگران بزرگ مرحله انباشت را شروع کردهاند.
در یک رنج انباشت مجدد (re-accumulation) که پس از یک ترند صعودی طولانی رخ میدهد، نقاط PS, SC و AR در فاز A مشهود نیستند. درعوض در چنین حالتی فاز A بیشتر به حالت توزیع (شکلهای بعد) شباهت خواهد داشت. فازهای B تا E نیز شبیه فاز A هستند اما بازه زمانی کوتاهتری دارند.
فاز B :
فاز B در الگوی وایکوف «علت» شکلگیری یک روند صعودی جدید را بیان میکند (رجوع کنید به قانون دوم وایکوف «علت و معلول» که در بالا گفته شد). در این فاز بازیگران بزرگ با پیشبینی روند صعودی در آینده شروع به خرید و جمعآوری در قیمت پایین میکنند. این فرایند ممکن است به درازا بینجامد (بسته به نوع بازار حتی تا چندین ماه) و شامل خرید در قیمت پایینتر و چککردن قیمتهای پایینتر با شورتکردن مارکت است.
در این فاز معمولا چندین ST دیده میشود و دلیل آن هم این است که بازیگران بزرگ سعی میکنند با ایجاد نوسانات قیمتی (در محدوده تی-آر) مقدار قابلتوجهی خرید انجام دهند. معمولا در ابتدای فاز B نوسان صعودی قیمت با حجم بالایی همراه است که پس از جذب عرضه توسط کاربلدها، نوسان نزولی (در محدوده رنج معاملاتی) حجم چندانی نخواهد داشت و تقریبا محو میشود. دراینجا تمامشدن حجم نشانه ورود به فاز بعدی است.
فاز C :
در این فاز قیمت مارکت یک تست تعیینکننده را روی عرضه انجام میدهد که به بازیگران بزرگ (همان پول هوشمند یا اسمارت-مانی) امکان میدهد که آمادگی بازار برای شروع یک روند صعودی را ارزیابی کنند. همانگونه که پیش از این گفته شد، یک اسپرینگ عبارتست از حرکت قیمت به پایین محدوده حمایتی (در زون تی-آر) – و در فاز A یا B آغاز شده – که بهسرعت معکوس شده و به محدوده تی-آر برمیگردد.
این یک تله خرسی (bear trap) است که میتواند تریدرها را به اشتباه انداخته و آنها فکر کنند که روند نزولی دوباره شروع شده است. در متد وایکوف، سنجش موفق میزان عرضه توسط حالت اسپرینگ (فنری) و یا شیک-اوت، یک موقعیت ورود به معامله با احتمال موفقیت بالا ایجاد میکند. یک اسپرینگ با حجم کم (یا یک تست شیک-اوت با حجم کم) نشان از آمادگی بازار برای حرکت به بالا دارد و بنابراین زمان مناسبی برای ورود و اتخاذ پوزیشن لانگ (یا حداقل پوزیش لانگ جزئی) است.
بروز یک SOS به فاصله کوتاهی از اسپرینگ یا شیک-اوت به نوعی تاییدکننده این تحلیل است. همچنان که در شکل شماتیک دوم آمده تست میزان عرضه میتواند بالاتر از محدوده تی-آر و بدون اسپرینگ و شیک-اوت باشد. درصورت چنین حالتی تشخیص فاز C ممکن است دشوار باشد.
فاز D :
اگر تا به اینجای تحلیل درست پیش رفته باشد باید شاهد همبستگی دامیننس تقاضا نسبت به عرضه باشیم. تایید آن هم وجود الگویی از نشانههای صعود (SOS) روی افزایش کندلهای قیمت بلند و افزایش حجم توام با وجود آخرین نقاط حمایتی یا LPSها با کوچک شدن کندلهای قیمت است. در فاز D قیمت حداقل یکبار سقف محدوده را رد میکند. در این فاز نقاط SOS نقاط ایدهآلی برای ورود یا افزایش خرید و پوزیشن لانگ هستند.
فاز E :
در این فاز حرکت صعودی تقریبا واضح است و بازار منطقه تی-آر را با کنترل کامل بر میزان تقاضا ترک میکند. هرچند در این فاز ممکن است شاهد عکسالعملها و شیک-اوتهای کوتاهمدتی هم باشیم. وقتی بازار به یک تی-آر بالاتر نقل مکان میکند فرصت مناسبی برای انباشت دوباره و یا افزودن به پوزیشن لانگ برای بازیگران بزرگ فراهم میکند. در اصطلاح عامیانه این تی-آرها به نوعی سنگ بنای (stepping-stone) محکمی برای حرکتهای بعدی هستند.
شماتیک اول مرحله توزیع وایکوف: وقایع
نقطه عرضه اولیه Preliminary Supply (PSY)
در این نقطه است که بعد از یک صعود طولانی، سرمایهگذاران بزرگ شروع به آزادسازی (فروش) سهام خود میکنند. گستردگی حجم و کندلهای بزرگ قیمت نشان از تغییر روند در آینده دارد.
نقطه اوج خرید Buying Climax (BC)
در این نقطه میزان حجم خرید و قیمت به اوج خود میرسد. درواقع در این نقطه است که خریداران عادی بهصورت احساسی شروع به خرید میکنند (فومو) و از آن طرف تمام اوردرهای فروشندگان حرفهای را در سقف قیمتی پر میکنند. در بیشتر اوقات بازار در این نقطه با حداکثر اخبار مثبت روبهرو است؛ چیزی که بازیگران بزرگ برای ایجاد حداکثر تقاضا به آن نیاز دارند تا بتوانند بیشترین مقدار از موجودی سهام خود را بدون هیچ دغدغهای بفروشند!
نقطه عکسالعمل خودکار Automatic Reaction (AR)
با فروکش کردن عطش تقاضا از نقطه BC و غلبه میزان عرضه بر تقاضا، عکسالعمل بازار را با فروش و همچنین حمایت (خرید) در سطح حمایتی AR شاهد خواهیم بود. حد بالای BC و حد پایین AR در اینجا به شکلگیری یک رنج معاملاتی یا بازه تی-آر میانجامد.
نقطه تست ثانویه Secondary Test (ST)
دراینجا قیمت دوباره به محدوده BC سر میزند تا بالانس یا توازن بین عرضه و تقاضا را در این ناحیه بسنجد. برای اینکه این ناحیه بهعنوان سقف قیمتی تایید گردد، میبایست عرضه نسبت به تقاضا وزن بیشتری گرفته و توزیع حجم با نزدیک شدن قیمت به این ناحیهی مقاومتی رفتهرفته کاهش یابد. نکته قابلتوجه اینکه ممکن است در این وضعیت بیش از یک نقطه ST داشته باشیم و حتی بعضی از آنها قیمت را به بالای حد مقاومت بکشد و یک حرکت روبهبالا upthrust (UT) را شکل دهد اما بهسرعت به زیر خط مقاومت برخواهد گشت. بعد از یک UT معمولا بازار حد پایین تی-آر را مجددا تست میکند.
نشانههای تضعیف Sign of Weakness (SOW)
بازگشت قیمت از نقطه تست ثانویه به سمت حد پایین محدوده تی-آر که حتی ممکن است از آن هم رد شده و کمی پایینتر بیاید معمولا با افزایش حجم بازار همراه است. نقاط AR و SOW اولیه که ممکن است بیش از یک مورد هم باشد بیانگر تغییر قیمت بازار و برتری میزان عرضه است.
آخرین نقطه عرضه Last Point of Supply (LPSY)
بعد از اینکه میزان حمایت در نقطه SOW تست شد، سست شدن رالی صعودی نشان میدهد که مارکت دیگر توانی برای حرکت صعودی ندارد؛ یکی از نشانههای آن ممکن است کاهش تقاضا یا افزایش عرضه یا هردو مورد باشد. LPSY میگوید که دیگر تقاضایی وجود ندارد و نشان از آخرین موج توزیع سهام توسط بازیگران بزرگ قبل از شروع روند نزولی است.
حرکت صعودی کوتاهمدت Upthrust After Distribution (UTAD)
اگر حالتهای اسپرینگ و شیک اوت را در فاز انباشت بهیاد داشته باشید، نقطه مقابل آنها در محدوده تی-آر، UTAD میشود. این وضعیت در انتهای محدوده معاملاتی رخ میدهد و تست محکمی برای سنجش میزان تقاضا بعد از شکست ناحیه مقاومتی تی-آر است. اما نکته قابلتوجه اینکه UTAD جزئی ضروری از شماتیک مرحله توزیع نیست؛ مثلا در تی-آر شماتیک اول مرحله توزیع، مرحله UTAD وجود دارد ولی در شماتیک دوم توزیع، این مرحله وجود ندارد.
شماتیک دوم مرحله توزیع وایکوف: فازها
فاز A :
فاز A در یک رنج معاملاتی توزیعی مشخصکنندهی توقف یک ترند صعودی است. تا قبل از این مرحله، برتری تقاضا در بازار حاکم است؛ اما اولین نشانه ورود عرضه به بازار، وقایع PSY و بعد از آن BC است. معمولا بعد از این دو، AR و تست ثانویه را داریم که با تهکشیدن حجم بازار در این نقاط نیز همراه است. هرچند که در مواقعی نیز به پایانرسیدن روند صعودی میتواند بدون BC باشد اما تقریبا همیشه با کاهش حجم و فروکش کردن تقاضا همراه است. در یک رالی صعودی، کاهش شتاب روند صعودی نشانه ورود عرضه قابلتوجه در بازار است.
در یک محدوده توزیع مجدد (re-distribution) در روند نزولی بزرگتر، ممکن است فاز A مانند شروع یک TR انباشت بهنظر برسد. بنابراین برای یک تحلیل درست میبایست فازهای B تا E نیز درنظر گرفته شده و تحلیل شود.
فاز B :
عملکرد فاز B درواقع ایجاد همان «علت» برای آمادهشدن ورود به روند نزولی است. درطول این مدت، موسسات مالی و بازیگران بزرگ بازار با پیشبینی روند نزولی، شروع به عرضه مقادیر قابلتوجهی از سهام خود (که در فاز انباشت جمع کردهاند) در بازار کرده و پوزیشنهای شورت اتخاذ میکنند. در این مرحله شکلگیری SOWها با افزایش قابلتوجهی از حجم و تشکیل کندلهای بلند نزولی همراه هستند.
فاز C :
در مرحله توزیع، فاز C ممکن است خود را با شکلگیری نقاط UT یا UTAD ظاهر کند. همانطور که پیشتر گفته شد، رفتار یک UT معکوس رفتار یک اسپرینگ است؛ یعنی قیمت به بالای تی-آر رفته و بهسرعت برمیگردد و درون تی-آر بسته میشود. این تست برای میزان تقاضای باقیمانده صورت میگیرد؛ به آن تله گاوی یا بول-ترپ هم گفته میشود و برای فریب تریدرها است که فکر کنند روند صعودی شده است. بازیگران بزرگ با اینکار سهام (کوین یا توکن) بیشتری به خریداران خرد میفروشند.
عدهای از تریدرهای کوچک هم هستند که ممکن است با شکلگیری یک UTAD ترغیب شده و پوزیشن شورت اتخاذ کنند تا بتوانند دربرابر بازیگران بزرگی که این حرکت را سازماندهی کردهاند دست پیش گرفته و از سرمایه خود محافظت کنند. اما اوضاع ممکن است همیشه به کام نباشد چراکه «پول هوشمند» با شکلدهی UTهای ممتد، پوزیشنهای آنها را خراب کرده و آنها را از بازار خارج میکند (stop hunting). پس عاقلانهتر است که افراد تا فاز D و شکلگیری LPSY صبر کنند.
در اینجا معمولا تقاضا خیلی ضعیف است و قیمت نمیتواند به سطح BC یا ST اولیه برسد؛ بنابراین تست تقاضا در فاز C ممکن است با یک UT با بستهشدن درون رنج معاملاتی اتفاق بیفتد.
فاز D :
موقعی وارد فاز D میشویم که تستها در فاز C آخرین تهمانده تقاضا را نشان دهد. درطول فاز D قیمت در محدوده حمایتی تی-آر حرکت میکند. تایید اینکه عرضه به روشنی در وضعیت برتری افزاینده است، میتواند به شکل یکی از دوحالت شکست ناحیه حمایتی و یا پایینرفتن قیمت به زیر میانه منطقه تی-آر بعد از یک UT یا UTAD باشد. معمولا رالیهای ضعیفی نیز در فاز D دیده میشود. نقاط LPSY میتوانند موقعیتهای خوبی برای ورود به پوزیشنهای شورت باشند.
فاز E :
فاز E شروع روند نزولی را آشکار میکند. مارکت ناحیه تی-آر را همراه با کنترل بر عرضه، ترک میکند. به محض شکستن محدوده حمایتی در یکی از SOWهای اصلی، مجددا سطح حمایتی (که بعد از این تبدیل به سطح مقاومتی خواهد شد) را تست میکند. در اینجا هم یک موقعیت خوب برای پوزیشن شورت ایجاد میشود. درطول روند نزولی بازار، رالیهای متنوعی نیز اتفاق میافتد. بنابراین تریدرهایی که پوزیشن شورت اتخاذ کردهاند باید حواسشان به این رالی باشد و استاپ مناسب ست کرده باشند. بعد از اینکه مارکت یک روند نزولی قابلتوجهی را طی کرد، عکسالعملهای خرید ممکن است نشاندهنده آغاز یک محدوده توزیع-مجدد و یا محدوده انباشت باشد.
تحلیل عرضه و تقاضا در متد تحلیل وایکوف
یکی از المانهای اصلی متد تحلیلی وایکوف، تحلیل عرضه و تقاضا روی نمودار میلهای همراه با سنجش حرکات قیمت و حجم بازار است. مثلا وقتی که یک کندل قیمتی بلند پس از تعداد زیادی کندل کوچک و کم حجم، بالای آنها بسته شود (یعنی بالاتر از متوسط آنها)، دراینصورت تقریبا بیانگر وجود تقاضا در بازار است. از سوی دیگر هرگاه یک کندل بلند و با حجم بالا پایینتر از کندلهای کوتاه قبلی خود بسته شود، بیانگر وجود عرضه در بازار است.
پس هرگاه این دو تحلیل که با دو مثال ساده در بالا بیان شد همراه با فازها و وقایع روش وایکوف در یک رنج معاملاتی به درستی تحلیل شوند، میتواند درک درستی از وضعیت عرضه و تقاضا در آن بازه زمانی بهدست دهد. این تحلیل درواقع همان دو قانون اول و دوم وایکوف یعنی «عرضه و تقاضا» و «تلاش و نتیجه» هستند.
بنابراین هرموقع میزان تقاضا به اندازهای باشد که تمام دستورات (orders) خرید پر شوند، این امر منجر به صعود قیمت به پلههای بعدی (تا زمان کمشدن تقاضا و یا زیادشدن عرضه) شده تا به تعادل برسد که در این حالت قیمت به عقب برمیگردد تا به سطحی برسد که در آنجا عرضه و تقاضا متوازن هستند.
در قانون سوم وایکوف «تلاش و نتیجه»، همگرایی یا واگرایی قیمت نسبت به حجم، برای پیشبینی برگشت روند، ارزیابی میشود. مثلا وقتی که حجم (تلاش) و قیمت (نتیجه) هردو بهطور محسوسی افزایش مییابند، باهم همگام بوده و بیانکننده تمایل تقاضا به ادامه است که درنتیجه منجر به بالا رفتن قیمت میشود. در مواقعی اگرچه حجم افزایشی است (حتی خیلی محسوس)، اما قیمت از آن پیروی نمیکند، بلکه تنها کمی تغییر (در هنگام بستهشدن قیمت) دارد.
اگر ما این رفتار را در یکی محدودههای معاملاتی (تی-آر) از نوع انباشت بهعنوان عکسالعملی به ناحیه حمایتی زیرنظر بگیریم، میتواند نشانهای از جذب عرضه توسط سرمایهگذاران بزرگ بوده و بهعنوان بولیش (گاوی) درنظر گرفته میشود. مشابه آن، در یک تی-آر از نوع توزیع، حجم بسیار زیاد درمقابل تغییر اندک قیمت، نشانه ضعف مارکت در پیشروی (رالی) به واسطه ورود عرضه قابلتوجه (بهوسیله بازیگران و شرکتهای بزرگ) است. در نمودار شاخص اپل (APPL) که در زیر آمده، چندین نمونه از مواردی که گفته شد قابل مشاهده است.
اگر به نمودار توجه کنید، سهنمونه از عکسالعمل قیمت براساس «تلاش» و «نتیجه» را میبینید. در اولین مورد، نزول قیمت همراه با کندلهای بلند و افزایش حجم را شاهد هستیم. دراینجا یک همگامی بین حجم (تلاش) و نزول قیمت (نتیجه) وجود دارد. در مورد دوم، قیمت هرچند که مشابه با مورد قبل نزولی است اما کندلها کوچکتر و حجم نیز کمتر است که نشاندهنده کاهش عرضه و به تبع آن حداقل یک رالی کوتاهمدت است.
در مورد سوم، اندازه شیب کاهشی اما حجم افزایشی است؛ به معنی دیگر «تلاش» افزایشی و «نتیجه» کاهشی است که نشان از ظهور خریداران بزرگ با جذب میزان عرضه در بازار است که نتیجه آن ادامه رالی صعودی است.
مقایسه قدرت بازارها برای تحلیل بهتر
یکی دیگر از مواردی که وایکوف بهطور پیوسته برای انتخاب بازار موردنظر جهت ترید انجام میداد، مقایسه قدرت بازارها بود. او برای انتخاب بازار موردنظر خود بهدقت بازارها و صنایع تاثیرگذار بر بازار را هم درطول یک ترند و هم در داخل بازههای آن ترند زیرنظر میگرفت؛ در بازارهای قوی برای اتخاذ پوزیشن لانگ و در بازارهای ضعیف برای اتخاذ پوزیشن شورت.
او آن موقع به روش دستی تمام این مقایسهها را روی چارتهای میلهای و P&F انجام میداد. او با این کار دید بسیار خوبی نسبت به ضعف و قوت مارکتها پیدا میکرد. مثلا او برای اینکار نمودارها را زیر هم قرار میداد-یک نمودار مربوط به یک دارایی یا سهام و یک نمودار مربوط به کل بازار (شاخص کل و …)- و تحلیل مقایسهای میکرد. او موجها و نوسانات موفق در هر نمودار را با هم مقایسه و ضعف و قوت آنها را نسبت به موج قبلی در همان نمودار و همینطور نقاط متناظر در نمودارهای دیگر مورد بررسی قرار میداد. در همین حال او کندلهای قابلتوجه high و low را در نمودارها یادداشت و علامتگذاری میکرد.
در مثال فوق، نمودار شاخص APPL و شاخص بازار نزدک با علامت $COMPX با هم مقایسه شده است. در نمودار AAPL در نقطه شماره ۳ در قیاس با نقطه شماره ۱، یک lower high مشاهده میشود؛ درحالیکه در نمودار $COMPX متناظر با آن یک higher high دیده میشود. این نشان میدهد که مارکت AAPL در نقطه شماره ۳ ضعیف شده است. در ماه فوریه وضعیت عوض میشود؛ بازار AAPL وضعیت higher high در نقطه شماره ۵ و lower low در نقطه ۶ را ثبت کرده است. بنابراین وضعیت برای ورود به بازار و اتخاذ پوزیشن لانگ متقاعدکننده بهنظر میرسد (نشانههای حرکت صعودی). اما این وضعیت تنها ملاک تصمیمگیری نیست و وایکوف برای تایید بیشتر از تستهای ۹ گانه خرید/فروش که در قسمت بعد توضیح داده خواهد شد، استفاده میکند. یکی از شاخصهایی که در تحلیلهای پیشرفته امروزه مورد استفاده قرار میگیرد، شاخص RSR (Relative Strength Ratio) بین یک دارایی و یک بازار است.
تستهای ۹ گانه خرید/فروش در تحلیل وایکوف
باوجود اینکه قوانین سهگانه، تصویر کلی و روشنی در متد تحلیلی وایکوف ارائه میدهند، اما تستهای نهگانه خرید و فروش اطلاعات و ریزهکاریهای جزئیتر برای ورود به یک معامله را به تریدر میدهد. این تستها کمک میکند بتوانیم بستهشدن یک رنج معاملاتی و واردشدن به ترند صعودی یا نزولی را بهتر تشخیص دهیم. به عبارت دیگر این تستهای نهگانه پایینترین حد مقاومت بازار را نشان میدهند. در ادامه نحوه بهکارگیری این تستها و نمودار موردنظر توضیح داده میشود.
تست ۹ گانه خرید در فاز انباشت
روند نزولی قیمت محقق شده است (نمودار P&F). تست ثانویه، اوج فروش و حمایت اولیه (هردو نمودار میلهای و P&F). رفتارهای بولیش شامل افزایش حجم در رالیها و محوشدن آن در عکسالعملها (نمودار میلهای). بریک کردن یا شکستهشدن گام روبهپایین یا همان خط حمایتی یا ترند نزولی (هردو نمودار میلهای و P&F). ثبت وضعیت higher lows (یکی از نمودارها). ثبت وضعیت higher highs (یکی از نمودارها). قدرت بیشتر سهام موردنظر یا دارایی نسبت به کل بازار. به عبارت دیگر، سهام دارای قدرت بیشتر روی رالیها و مقاومت بیشتر روی عکسالعملها نسبت به شاخص کل بازار است (نمودار میلهای). سکون یا یکنواختشدن قیمت -یعنی خط قیمت شکل افقی بگیرد- (یکی از نمودارها). درصورت فعالشدن استاپلاس اولیه، تخمین پتانسیل سود حداقل سهبرابری در حالت صعودی نسبت به ضرر (هردو نمودار میلهای و P&F).
تستهای ۹ گانه فروش در فاز توزیع
روند صعودی قیمت محقق شده است (نمودار P&F). رفتارهای بیریش (خرسی) شامل کاهش حجم روی رالیها و افزایش آن روی عکسالعملها (هردو نمودار میلهای و P&F). پیدایش نقاط اوج خرید و حمایت اولیه (هردو نمودار میلهای و P&F). قدرت سهام موردنظر از شاخص مارکت کمتر است یعنی انطباق یا حساسیت بیشتر نسبت به مارکت در عکسالعملها و حساسیت کمتر نسبت در رالیها (نمودار میلهای). بریک کردن یا شکستهشدن گام روبهبالا یا همان خط حمایت یا ترند صعودی (هردو نمودار میلهای و P&F). ثبت وضعیت lower highs (یکی از نمودارها). ثبت وضعیت lower lows (یکی از نمودارها). تشکیل الگوی تاج (نمودار P&F). درصورت فعالشدن استاپلاس اولیه، تخمین پتانسیل سود حداقل سهبرابری در حالت نزولی نسبت به ریسک (هردو نمودار میلهای و P&F). در نگاه اول ممکن است این تستها گنگ یا گیجکننده بهنظر برسد و یا درک و انجام آن و تصمیمگیری دشوار باشد، اما با تکرار و تمرین بسیار -چیزی که خود وایکوف هم سالها بر روی آن کار کرده- میتوان بر این تستها مسلط شد.
در نمودار زیر مربوط به شاخص AAPL (شاخل اپل روی بازار نزدک) تستهای فروش ۲ تا ۸ توضیح داده شده است.
در مثال فوق، ترند نزولی به یک حمایت اولیه (PS)، اوج فروش (SC)، رالی اتوماتیک (AR) و یک تست ثانویه (ST) ختم میشود که ترکیب اینها تست شماره ۲ را برآورده میکند. در اینجا قراردادهای حجمی در انتهای این ترند نزولی باعث میشود که کندلهای قیمتی شروع به ثبت هایر-های و هایر-لو میکنند که نشاندهنده کاهش و جذب میزان عرضه و آمادهسازی برای حرکت روبهبالا (علیرغم کاهش تقاضا) است.
به محض تهکشیدن عرضه، قیمت میتواند روی تقاضاهای پایین-برخلاف انتظار- شروع به حرکت روبهبالا کند. چنین فعالیتی، بولیش تلقی شده و تست شماره ۳ را محقق میکند. ترند نزولی شکسته شده و قیمت در راستای افقی رنج میزند (تست شماره ۴). در فاصله فوریه تا آوریل ۲۰۰۹ شاخص APPL چند هایر-های و هایر-لو ثبت میکند که همگی از شاخص کل بازار قویتر هستند و این یعنی محققشدن تستهای ۵ و ۶ و ۷.
شاخص سهام موردنظر در حدود ۶ماه در وضعیت افقی رنج میزند (consolidating) و «دلیل» قابل قبولی برای حرکتهای چشمگیر در آینده بهوجود میآید و با شکلگیری الگو، تست ۸ نیز محقق میشود. نکته قابلتوجه اینکه همگی این تستها میتواند بر روی نمودارهای P&F نیز صورت بگیرد. در ادامه راهنماییهایی برای تحلیل و درک بهتر ازطریق شمارش نقاط افقی روی چارت یا نمودار P&F در اختیار شما قرار میگیرد.
راهنمای شمارش نقاط Point and Figure (P&F) در تئوری وایکوف
وایکوف با استفاده از نمودارهای P&F یک متد منحصربهفرد برای تعیین اهداف قیمتی برای هردو حالت لانگ و شورت ارائه داده است. این روش بر مبنای قانون پایهای وایکوف یعنی «علت و معلول» است که در نمودار P&F شمارش نقاط افقی در یک بازه یا رنج معاملاتی بیانگر «علت» و حرکت قیمت متناظر با آن خارج از آن رنج «معلول یا اثر» را بیان میکند.
این راهنما نحوه شمارش و محاسبه آنها در یک رنج برای پیداکردن اهداف قیمتی را بیان میکند. نحوه کار به این ترتیب است:
از نمودار میلهای و P&F (که هردو یک رنج مشخص را نشان میدهند) استفاده کنید. اندازه باکس تحلیلی خود را بهطور مناسب انتخاب کنید. مثلا برای سهام با قیمت پایین میتواند بین نیم تا یک نقطه باشد و برای سهام با قیمت بالا (بیشتر از ۲۰۰دلار) ۵ نقطه مناسبتر است؛ اما مثلا برای صنایع داو جونز (DJIA) اندازه باکس ۱۰۰ نقطه باشد بهتر است. پس از اینکه روی نمودار میلهای درجهت حرکت به سمت راست یک SOS تشخیص داده شد، به دنبال آخرین نقطهای باشید که به خط حمایتی عکسالعمل نشان داده است یعنی نقطه LPS. حال این نقطه را در نمودار P&F پیدا کرده و از نقطه LPS به سمت چپ نقاط را بشمارید تاجاییکه حرکت روند ادامه داشته است. این شمارش میبایست بر مبنای فازهای وایکوف در آن رنج یا تی-آر موردنظر باشد. در هنگام حرکت به سمت چپ، به نمودار میلهای رفته و نواحی انباشت را بر مبنای فازها تقسیمبندی کنید؛ در هربار یک فاز کامل را اضافه کنید. توجه نمایید که فازهای نمودار P&F عینا شبیه فازهای A تا E که قبلا در مرحله انباشت یا توزیع بحث شد، نیستند. هیچوقت بخشی از یک فاز P&F را به شمارش خود اضافه نکنید (ناقص نباشد). ابتدا و انتهای یک فاز معمولا رفتارهای حجمی و قیمتی رخ میدهد که میتواند در تعیین محدوده فاز به شما کمک کند. برای تاکید بیشتر یادآوری میشود که اولین فاز P&F عبارتست از شمارش از نقطه LPS به سمت عقب (چپ) تا نقطه اسپرینگ و فاز دوم از اسپرینگ تا نقطه واضح ST است. در مواقعی که شمارش دربرگیرنده بازه بزرگتری از فازهای P&F باشد، LPS معمولا در سطح حمایتی اولیه یا SC ظاهر میشود؛ در چنین وضعیتی از آن برای تایید شمارش هم استفاده میشود. یک اسپرینگ نیز ممکن است برای شمارش تعداد نقاط در P&F مانند LPS عمل کند. معمولا بعد از یک اسپرینگ، یک SOS رخ میدهد و عکسالعمل خفیف روی آن، LPS را تایید میکند. وقتی که یک ترند پیش میرود معمولا شاهد درجازدن قیمت یا یک رنج جدید (رنج بالاتر یا پایینتر) هستید. این خودش خیلی وقتها نقطه تاییدشدهای برای شروع شمارش P&F است. بنابراین وقتی یک تی-آر شکل میگیرد، شما معمولا با مشاهده رفتار سهام به عنوان پتانسیل نقطه شروع شمارش، بعضی علائم زمانی را درک خواهید کرد. به عبارت دیگر با نزدیکشدن به یک هدف قیمت پیشبینیشده از یک تی-آر اولیه، میتواند نشانه ادامه روند صعودی یا نزولی آن باشد. به واسطه اینکه دامنه درجازدن قیمت در مرحله سنگ بنا (stepping-stone) اغلب کوچکتر از فاز انباشت یا توزیع اولیه در یک تی-آر است، بهتر است دراینجا از یک باکس با اندازه کوچکتر استفاده کنید تا بهتر بتوانید شمارش نقاط در نمودار P&F را انجام دهید. مثلا شمارش بازههای بلندمدت روی نمودارهای سهنقطهای و پنجنقطهای بهطور پیوسته با شمارش اجزاء کوچکتر (یکنقطهای در فاز انباشت مجدد) تایید میگردد. برای اهداف قیمتی بلندمدتتر، شما باید تعداد نقاط P&F را دقیقا به محدوده پایین رنج، جاییکه شمارش انجام میشود، و همینطور به نقاط میانی بین حد پایین رنج و سطح قیمت، اضافه کنید. شمارش را اینجا باید با حداکثر محافظهکاری یا احتیاط انتخاب کنید تا بتوانید با آزادی عمل بیشتری کمترین مقدار قیمت را پیشبینی کنید. اهداف قیمتی که از شمارش نقاط P&F حاصل میشود نقاطی است که به شما گوشزد میکند: «ایست، نگاه کن و بهدقت گوش کن». این اهداف اصلا نباید بهعنوان نقاط تغییر ترند درنظر گرفته شود؛ درعوض به آنها بهعنوان نقاطی با پتانسیل تغییر نگاه کنید. علاوهبراین، میتوانید با استفاده از نمودار میلهای، رفتار قیمت و حجم را وقتی به این نقاط میرسد، زیرنظر بگیرید. در هر سه مورد نمودار یک-نقطه، سه-نقطه و یا پنج-نقطه، خط شمارش را یکسان درنظر بگیرید. شکل زیر مثالی است از شمارش P&F سنگ بنا (stepping-sone) افقی برای شاخص داوجونز Dow Jones Industrial Average (DJIA). اندازه باکس ۱۰۰ نقطه و با تعداد برگشت سهتایی (۳-box reversal) درنظر گرفته شده است. برای محاسبه اهداف قیمتی، تعداد ستونها را در سطح خط شمارش محاسبه و حاصل را در اعداد ۱۰۰ (اندازه باکس) و ۳ (تعداد ریورسال) ضرب کرده سپس حاصل را به خط شمارش (حداکثر هدف قیمتی)، حد پایین رنج (پایینترین هدف قیمتی) و نقطه میانه اضافه کنید. حداکثر مقدار عددی محاسبهشده در نمودار، بیانگر پتانسیل نقاطی است که قیمت در آنجا متوقف و وارد مرحله درجا زدن و نوسان کم (consolidating) خواهد شد.
نتیجهگیری
سالها تلاش و پشتکار ریچارد وایکوف، معطوف درک روندهای قیمتی انواع سهام شد و او به این درک و آگاهی رسید که روندهای قیمتی یک دارایی، حاصل بازی بازیگران و صنایع بزرگ در بازار است و همانها هستند که بازار و قیمت را درجهت منافع خودشان دستکاری میکنند.
امروزه بسیاری از تریدرهای حرفهای از روش وایکوف استفاده میکنند، اما هنوز هم این متد توسط خرده-تریدرها بهکار گرفته نمیشود آنهم در شرایطی که دانستن و یادگیری این متد میتواند قوانین بازی را به عموم یاد دهد. ازاینرو قابل درک نیست که چرا باوجود اینکه متد و روشهای وایکوف در انتخاب سهام با احتمال سودآوری بالا در طول زمان و در مقیاس بزرگ تست شده و از این آزمون موفق بیرون آمده، توسط تریدرهای معمولی و افراد عادی استفاده نمیشود.
الگوی وایکوف کمک میکند یک تریدر بهدور از شرایط احساسی و با نظم و دیسیپلین، بازار را تحلیل و درک نموده و بهترین انتخاب را برای ترید داشته باشد. اگر به این متد مسلط شوید (با صرف زمان و تمرین بسیار) آنگاه خواهید توانست در روندهای بازار، خود را با «پول هوشمند» همگام کنید و به منفعت خوبی برسید. الگوی وایکوف در نگاه اول ممکن است پیچیده و یادگیری آن طاقتفرسا باشد اما به امتحانکردنش میارزد.
منابع: ۱ و