به گزارش پایگاه خبری بورس پرس ، محمدرضا فرحی استاد دانشکده اقتصاد و مدیریت دانشگاه صنعتی شریف با انتشار مطلبی با عنوان "سازمان بورس؛ از نظارت بر بازار تا نظاره بر خود" در دنیای اقتصاد، اعلام کرد: بیش از پنج دهه از تاسیس سازمان کارگزاران بورس اوراق بهادار و حدود دو دهه از تبدیل آن به سازمان بورس و اوراق بهادار میگذرد و این سازمان در کنار بانک مرکزی و بیمه مرکزی به عنوان یکی از سه نهاد مقرراتگذار در صنعت مالی نقشآفرینی کرده است.
بررسی عملکرد این نهاد در ادوار مختلف از حوصله این نوشتار خارج است اما میتوان در مورد کلیت نقش آن در اقبال و ادبار عمومی به بازار سرمایه سخن گفت.
مهمترین صفت لازم برای نهاد ناظر موفق، پیشبینیپذیری اقدامات و جهان بینی آن برای کنشگران آن صنعت است. نهادهای ناظر دور اندیش، تمام همت خود را بر این میگذارند که به بازار پیامهایی از قبیل بیطرفی و عدم تضاد منافع، عملکرد عقلانی و توام با آرامش، صبوری در پیادهسازی اقدامات و سیاست های اعمالی را ارسال کنند.
چنین رویکردی باعث میشود تا نهاد ناظر، فارغ از مدیران ارشد و میانی که ممکن است به طور مداوم تغییر کنند، شخصیت باثبات و قابل پیشبینی در ذهن مخاطب یافته و فعالان بدانند حتی اگر سکانداران تغییر کنند، هرگونه تغییر اساسی سیاستهای نظارتی باید روالهای از پیش تعیین شده را طی کند که زمانبر بوده و به طور سیستماتیک لایههای مطالعاتی، کارشناسی، حقوقی و در نهایت مدیریتی را طی میکند. در نتیجه، زمان مناسب برای همه فراهم است تا با قواعد جدید بازی خو گرفته و راهبردهای تجاری را بر مبنای آن تنظیم کنند.
اما در ایران این روش موفق در هیچ یک از لایهها اجرا نشده است. نخست آنکه نگاه شخص رئیس سازمان، اعضای شورای عالی بورس و اعضای هیات مدیره سازمان اثر شدیدی بر سیاستها گذاشته و در بسیاری از موارد، تغییرات مهم به صورت ناگهانی صورت میگیرد.
دوم این الگو مرسوم است که مدیران تازه منصوب شده در حالی که عموما در فرآیند مقصر یابی افت بازده بازار سرمایه و با خلع ید دفعی از تیم قبلی منصوب شدهاند با مصاحبهها و اعلام برنامههای مکرر بر شدت آشفتگی بازار و فضای ابهام افزودهاند. بهخصوص که عموما این برنامهها اجرا نشدهاند و بر عکس، سیاستهایی در پیش گرفته شده اصولا از قبل اعلام نشده است.
این اقدامات که عموما ریشه سیاسی و نمایشی داشته و برای راضی نگهداشتن معاملهگران عموما غیرحرفهای صورت میگیرد در عمل نتیجه عکس داده و ناظر را از انجام درست رسالت اصلی و القای تصویری حرفهای از خود بازمیدارند.
جنبه سوم که شاید از دو مورد قبلی مهمتر باشد آن دسته از تصمیمات نهادهای عموما بالادستی سازمان بورس است که مستقیما بر بازار اثرگذار است اما میزان خلقالساعه بودن آن بعضا از تصمیمات درون ناظر نیز بیشتر است. خصوصا اگر جنبه رانت اطلاعاتی نیز گرفته و باعث ایجاد منفعت غیر منصفانه برای برخی از معاملهگران بزرگ و ضرر برای خیل بزرگ سایرین شود.
اقدامی که اوایل سال رخ داد و بی اعتمادی نهاد ناظر را دامن زد. اگرچه در این فقره سوم ناظر مستقیما مقصر نیست اما بهواسطه قدرت کم مدیران سازمان، ترس از مخالفت و عدماستقلال حرفهای در عمل توان پیشگیری از اکثر این موارد را نداشته و چوب اثر این اقدامات بر عملکرد بازار را میخورند.
نگاهی گذرا به عملکرد دراز مدت بازار سرمایه نشان میدهد بهترین کلاس دارایی برای حفظ ارزش سرمایه بوده و نسبت به سایر کلاسها، بازدهی بالاتری داشته و حیف است چند ۱۰۰ شرکت مهم که صنعتگران و تولیدکنندگان بزرگ این مروز و بوم در آنها کسوت تاسیس یا مدیریت داشته و دارند در تابلوهای مختلف بورس معامله شده و تمام تلاش را برای ساختن بهترین بازده برای سهامداران به عمل آورند اما به دلایل اعلامی از اقبال کافی مردم و ورود جریان مناسب سرمایه برخوردار نشوند و میراثی ساخته شده برچسب ارزشگذاری شایسته را نبیند.
فراموش نشود که ممکن است تورم بالا، رشد اقتصادی پایین و... باعث بدبینی سرمایهگذاران در بازار سرمایه شود اما بیش و پیش از هر چیز این پیش بینی ناپذیری اقدامات حاکمیت به طور عام و ناظر به طور خاص است که سرمایهها را از این بازار جذاب فراری داده و میدهد.
انتهای پیام