بورس پرس
1402/12/14
00:01
مخاطرات گواهی۳۰ درصدی برای بورس و سهامداران با ۷ درس ازبحران اقتصاد آمریکا

کارشناس بازارهای مالی با تشریح ۷ درس از بحران اقتصاد آمریکا و بانک سیلیکون‌ولی برای اقتصاد ایران، مخاطرات گواهی سپرده ۳۰ درصدی برای بورس و سهامداران را اعلام کرد.

به گزارش پایگاه خبری بورس پرس ، عباس گمار مدرس مدعو دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه شریف با انتقاد از اقدام بانک مرکزی در انتشار گواهی سپرده با نرخ سود ۳۰ درصدی برای کنترل تورم و ایجاد ثبات قیمتی به دنیای اقتصاد، اعلام کرد: شاید این اقدام با تحلیل تک‌بعدی منطقی جلوه کند اما تبعات آن با تحلیل چند بعدی چیست؟ آیا توجه ارکان بازار سرمایه به برخی از اثرات این اقدام در آخرین ورشکستگی بانکی اقتصادهای توسعه‌یافته، جلب شده است؟


افزایش ناگهانی نرخ بهره و تاثیر آن بر ناترازی بانک‌ها موضوع جدیدی در نظام بانکی نیست که تجربه نشان داده ژرفای این ناترازی می‌تواند شبکه بانکی را با چالش جدی مواجه کند. آخرین آن به بانک سیلیکون‌ولی (Silicon Valley) در سال گذشته میلادی برمی‌گردد.


خلاصه بحران اقتصاد آمریکا و بانک سیلیکون‌ولی و ۷ درس برای اقتصاد ایران


۱- اقتصاد آمریکا در سال ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۳ هم دچار تورم ناشی از شوک تقاضا و عدم‌عرضه کافی محصولات و خدمات بعد از کرونا شد و هم مبتلا به شوک افزایش قیمت مواد غذایی و انرژی متاثر از جنگ روسیه و اوکراین که این موضوع برای اقتصاد اروپا هم طی این دوره صادق بود.


۲- فدرال‌رزرو آمریکا برای مهار کم‌سابقه تورم در چندین مرحله افزایش نرخ بهره فدرال را دستور کار قرار داد که با این اقدام با جهش نرخ بهره به عصر ۱۵ ساله پول مجانی (Free Money) از بحران مالی ۲۰۰۸ تا ۲۰۲۳ میلادی پایان داد. متعاقبا منحنی نرخ بهره (Yield Curve) ناگهان به سمت بالا چندین درصد تغییر کرد و داستان غم‌انگیز بانک سیلیکون‌ولی از اینجا شروع شد. (از نظر پول مجانی وضعیت ایران بسیار شدیدتر است. جایی که نرخ بهره حقیقی منفی است و عملا از جیب سپرده‌گذاران هر سال برداشت می‌شود!).


۳- سال‌ها بود بسیاری از بانک‌ها در آمریکا بحران ناشی از شوک نرخ بهره را که به دست فراموشی سپرده بودند. بحران‌های ۲۰۲۰ و ۲۰۰۸ عملا بحران ناشی از شوک نقدشوندگی و اعتباری بود و از آخرین بحران ناشی از شوک نرخ بهره در آمریکا حدود ۳۰سال می‌گذشت که در آن بانک ارنج کانتی (Orange County) در ایالت ثروتمند کالیفرنیا آمریکا از صحنه بازارهای مالی دنیا حذف شد.


۴- پرتفوی اوراق بانک سیلیکون‌ولی که اندازه آن نسبت به بیشتر بانک‌ها کوچک‌تر بود با کاهش شدید حدود ۱۵میلیارد دلار روبه‌رو شد. درحالی‌که سرمایه این بانک حدود ۱۲میلیارد دلار بود؛ خوشبختانه روش‌های حسابداری به مدد این بانک برای مدت کوتاه آمده بود و چون اوراق را با روش حسابداری نگهداری تا سررسید (Hold to Maturity / HTM) در دفاتر این بانک ثبت و منتشر می‌شد.


الزام حسابرسان بر شناسایی زیان در صورت سود و زیان سیلیکون‌ولی با توجه به روش حسابداری مورد استفاده نبود و عملا زیان کاهش ارزش اوراق هنوز در صورت عملکرد این بانک و حقوق صاحبان سهام آن تحقق نیافته بود. درحالی که از منظر کسب و کار بانک این زیان واقعیت داشت!


این زیان تحقق‌نیافته صرفا در یادداشت‌های توضیحی سیلیکون‌ولی آن هم احتمالا با فونت ریز افشا شده بود! بعدها موسسه بین‌المللی تحلیلگر خبره مالی (CFA) در سال۲۰۲۳ میلادی یادداشت انتقادی در راستای سوءاستفاده شرکت‌ها از روش‌های حسابداری با عنوان پنهان‌کاری تا سررسید (Hide to Maturity) در انتقاد از روش حسابداری نگهداری تا سررسید منتشر کرد.


منطق حسابداری در روش ثبت نگهداری تا سررسید ساده است: اگر اتفاق خاصی نمی‌افتاد و بانک مجبور به فروش زودتر از سررسید اوراق نشود، سیلیکون‌ولی می‌تواند اوراق را تا سررسید آن در ترازنامه آن نگهداری و در سررسید ارزش اسمی اوراق را دریافت کند. این‌طور نه خانی آمده و نه خانی رفته اما بخت یار این بانک نبود و متاسفانه آن اتفاق خاص افتاد!


۵- بانک‌های آمریکا که سال‌های بعد از بحران مالی ۲۰۰۸ به واسطه اقدامات فدرال‌رزرو از پول مجانی برای تامین مالی دارایی‌های خود بهره می‌برند، وجوه را از اشخاص حقیقی و حقوقی در قالب سپرده با نرخ بهره پایین جذب و آن را در اوراق و تسهیلات سرمایه‌گذاری می‌کردند.


تا اینجا فعالیت متداول بانکداری است اما مشکل از اینجا سرچشمه می‌گیرد: طبعا هر چقدر سررسید اوراق سرمایه‌گذاری‌شده بالاتر باشد، نرخ بازده اوراق بالاتر و درآمد حاصل از آن هم برای بانک بیشتر خواهد بود. غافل از اینکه هر بازده موردانتظار بالاتر، ریسک مورد انتظار بانک را می‌تواند با جهش نرخ بهره به شدت افزایش دهد.


شاید هیات‌مدیره و مدیران سیلیکون‌ولی احتمال جهش تاریخی نرخ بهره را با توجه به عصر ۱۵سال پول مجانی آن هم به این شدت ناچیز می‌شمردند. دیگر از آخرین بحران بانکی ناشی از جهش نرخ بهره نیز حدود ۳۰سال گذشته بود. به‌نظر می‌رسد حافظه تاریخی فعالان بازارهای مالی و سرمایه‌گذاری از توزیع نمایی پیروی می‌کند (اشاره به حافظه تاریخی کم بازار و درس نگرفتن از تجربه‌های گذشته دارد).


۶- عقربه‌های ساعت به‌رغم میل سیلیکون‌ولی در حال حرکت است. بانک خوشنامی که موسسات بین‌المللی رتبه‌بندی مودیز (Moody’s) و فیچ (Fitch) رتبه اعتباری آن را تا دو روز قبل از اعلام ورشکستگی رتبه اعتباری این بانک را در رده بهترین درجه سرمایه‌گذاری (Investment Grade) به بازار مخابره کرده‌اند!


موسساتی که علی‌القاعده قرار است اطلاعات صحیح به سرمایه‌گذاران بدهند! ناگهان سپرده‌گذاران اعتماد خود را صرف چند روز به این بانک از دست دادند و سپرده‌های خود را از این بانک به ظاهر سلامت خارج می‌کنند و در اینجا سیلیکون‌ولی کیش و مات می‌شود. سیلیکون‌و‌لی دیگر نمی‌تواند اوراق را تا سر رسید نگه دارد و باید آن را به قیمت بسیار نازل نسبت به بهای اسمی (Face Value) ثبت‌شده در دفاتر در بازار به فروش رساند تا سپرده‌های نزد بانک را به مشتریان بپردازد.


اینجا است که روش حسابداری بانک هم زیر پای آن را خالی می‌کند و بانک باید زیان ناشی از کاهش ارزش روز پرتفوی اوراق را با تاخیر زیاد در صورت سود و زیان شناسایی کند و به این ‌ترتیب سیلیکون‌ولی با تاخیر به خط پایان می‌رسد!


۷- بانک مرکزی آمریکا که تا قبل از این در بحران‌های مالی گذشته تلاش کرده از طریق نرخ بهره فدرال (Fed Fund rate) و تسهیل پولی (Quantitative Easing) به نجات نظام مالی اقدام ورزد این بار با ابزار جدیدی پا به عرصه نجات نظام مالی می‌گذارد اما با عنوان خلاقانه‌تر ولی پیچیده‌تر و نامفهوم‌تر از عنوان تسهیل پولی برای عموم مردم وحتی بعضا تحلیلگران!– ابزاری با عنوان Balance Sheet Funding Facilities. (تصور کنید بخواهید دو ابزار Quantitative Easing و Balance Sheet Funding Facilities را به والدین خود توضیح دهید آن‌گاه با چه چالش جدی برای ارائه این دو مفهوم مواجه خواهید شد!؟)


این اقدام اخیر فدرال‌رزرو به منزله این است که بانک مرکزی هر بار برای نهادهای مالی تحت نظارت از قبل اختیار فروش رایگان (Free Put Option) منتشر و به آنها عرضه کرده است. با این فضا و تصور که همیشه بانک مرکزی راهی برای نجات خواهد یافت بدیهی است کژمنشی (Moral Hazard) بخشی از شخصیت بانک‌ها و سایر نهادهای مالی تحت نظارت آن می‌شود‌ و در نتیجه نهادهای مالی با بی‌پروایی بیشتر ریسک برمی‌دارند.


آیا بانک‌های مرکزی به این موضوع آگاه نیستند!؟ قطعا آگاهند اما تحت فشار چه عواملی و با چه ذهنیتی دست به این اقدامات نجات‌دهنده آن هم در یک اقتصاد مدعی تبعیت از اصول کاپیتالیستی می‌زنند محل بررسی و تحلیل بیشتر است که موضوع آن خارج از حوصله این یادداشت است.


درس‌های سیلیکون‌ولی برای ارکان بازار پول و سرمایه :


مقام ناظر: زمانی که برای اهداف اقتصادی (رشد اقتصادی و کاهش نرخ تورم) دست به هر اقدامی می‌زنیم، سایر اثرات جانبی آن بر بازار پول و سرمایه را دریابیم، ممکن است آن اقدام منجر به فضایی شود که ناچار شویم این بار با نسخه دیگر، چشم بازار را درمان کنیم. تسهیلات گذشته بانکی با نرخ‌های قبل از انتشار گواهی سپرده جدید با نرخ اسمی ۳۰درصد بوده و این می‌تواند به ناترازی بیشتر شبکه بانکی کشور بینجامد و منشا تورم شود. آنچه گواهی سپرده جدید با هدف اولیه کنترل آن منتشر شده است. ناترازی و ایجاد مشکل برای بانک‌های کوچک با ترازنامه ناتراز محتمل‌تر است.


نهادهای مالی: هر چند ممکن است تاریخ وقوع یک اتفاق به سال‌های دور برگردد اما احتمال هرچند کم بدهیم همچون قوی سیاه روزی مشکل‌ساز شود. ترکیب دارایی‌ها و ترکیب بدهی و مدیریت ریسک آن از اصول درجه یک بانکداری است که می‌تواند با وقایع بسیار غیرمنتظره خدشه‌دارشود.


سرمایه‌گذاران : مسوولیت سرمایه‌گذاری نهایتا با خود است. موسسات اعتباری و سایر تحلیلگران نظرات را در خصوص شرکت‌ها و بازار می‌دهند که لزوما همیشه قابل‌اتکا نیست. ضمن اینکه صورت‌های مالی و یادداشت‌های توضیحی شرکت‌ها را به دقت تمام بخوانیم و ریزکاوی کنیم.


صورت‌های مالی لزوما همیشه واقعیت کسب و کار یک شرکت را حتی در بازارهای توسعه‌یافته به درستی گزارش نمی‌کند. نباید آن را به صورت خام استفاده کرد. تجربه ارزش‌گذاری سهام بیش از ۳۵۰ شرکت برای عرضه اولیه سهام و معاملات ادغام و تملیک در بازار سرمایه ایران نشان می‌دهد که بهتر است تحلیلگران قبل از تصمیم یا پیشنهاد به سرمایه‌گذاری یا تامین مالی یک شرکت، صورت‌های مالی آن را پالایش کنند. بازده این اقدام حتما ارزش وقت و زمان صرف شده را خواهد داشت.


انتهای پیام


انتهای خبر

0
0