مهدی رضایتی
1400/06/21
11:44
رشد دلار یا ریسک دولت بی پول؟ اینکه بعد از استقرار دولت با یک دوگانه افزایش ریسک صنایع و رشد دلار مواجه شویم قابل انتظار و اجتناب ناپذیر بود. اما...

رشد دلار یا ریسک دولت بی پول؟



اینکه بعد از استقرار دولت با یک دوگانه افزایش ریسک صنایع و رشد دلار مواجه شویم قابل انتظار و اجتناب ناپذیر بود. اما میزان ریسک و فرصت در همه صنایع یکسان نیست بنابراین نمی تواند بازار یکدست صف فروش را توضیح دهد.



اما ابعاد ریسک ها چقدر است؟



اگر بناست نفت نفروشیم کسری بودجه داریم و این کسری بودجه منشا اصلی ریسک است. ریسک افزایش بهره، ریسک قیمت گذاری دستوری، ریسک حامل ها ، ریسک مالیات و در نهایت ریسک بهره مالکانه معادن از جمله ریسک های جبران کسری بودجه است. ما در اینجا یک سناریو در نظر میگیریم که اقتصاد در یک بازه یک یا دوساله وارد فاز تعلیق و انتظار شود نه یک شرایط جنگی. در صورت فروش نفت هم ریسک به شدت کاهش می یابد.




ریسک نرخ بهره:



هرچند در شرایط بالا بودن انتظارات تورمی رشد نرخ بهره یک رفتار طبیعی است اما احتمالا دلیل رشد نرخ ایجاد امکان فروش اوراق دولتی و جبران کسری بودجه خواهد بود. چقدر برای بازار ریسک دارد؟ رشد نرخ سود زمانی خطر محسوب می شود که تورم مهار شده باشد. وقتی انتظار رشد ۵۰ درصدی دلار وجود دارد اینکه نرخ از ۲۰ به ۲۵ برسد ریسک جدی ایجاد نمی کند. حداقل روی کاغذ نباید منشا ریسک اساسی باشد. ما تجربه سود ۳۰ درصدی و تورم زیر ۱۰ را هم داشته ایم.



ریسک قیمت گذاری دستوری:



اینجا بیشتر بحث فولاد و سیمان را داریم. ریسک ها از جنس نیکزاد هستند. در خصوص اینکه چرا نباید به این ریسک ها وزن زیادی داده شود در مطلبی جداگانه توضیح داده می شود. در خصوص فولاد که تجربه گذشته را داریم و در سیمان هم کف نرخ مشخص است. با نرخ های مصوب صنعت سیمان چه خواهد شد؟




ریسک حامل ها:



در اکثر صنایع کوچک، ریسک رشد نرخ حامل ها مستقیما به مصرف کننده منتقل می شود. یعنی اگر برق یک شرکت سیمانی، برقی، لبنیاتی و .. گران شود نرخ فروش هم گران می شود و اینجا معمولا رشد سود هم خواهیم داشت. مثل همیشه پای فولادیها در میان است. اما دقت کنید که فولاد ساز در مرداد گاز ۴.۲ سنتی دریافت کرده!! یعنی اینکه تصور کنیم این نرخ بیش از ۲ برابر می شود فرض غیر معقولی ست. چرا که ۱. برخی واحدها ورشکست خواهند شد و ۲. توسعه صنعت کاملا متوقف می شود. بنابراین یک توهمی در مسئولین در خصوص حامل ها وجود دارد که کار به محاسبه عدد و رقم برسد خود بخود منتفی خواهد شد. عمده منفعت از رشد انرژی برای مردم است که باید ببینیم چه خواهد شد. (ریسک حامل های جداگانه بررسی خواهد شد)



ریسک مالیات:



ریسک مالیات چندان برای شرکتها مطرح نیست بلکه صحبت از کاهش نرخ است. کاهش نرخ هم در حد ادعاست و در عمل ناچاریم معافیت صنعتی مانند پتروشیمی را کمتر کنیم . ریسک مالیات بیشتر برای پترویی هاست که در عوض ریسک های دیگر را کمتر دارند. اینجا هم بازار تا حدی در برآوردها رشد هزینه مالیات را لحاظ کرده است.



ریسک بهره مالکانه:



اینجا بیشتر سنگ آهنی ها درگیر خواهند شد. البته نرخ بهره مالکانه در حال حاضر هم بالاست و بنظر می رسد فاطمی امین عددها را ببیند نظرش تعدیل شود.



ابعاد فرصت رشد چقدر است؟



نرخ دلار درصورت توافقی که حتما کمتر از برجام خواهد بود نهایتا به ۲۳-۲۴ هزار تومن می رسد و با تداوم شرایط فعلی حد بالای ۴۰ هزار تومنی دور از دسترس نیست. یعنی اگر بازار با دلار ۲۵ هزار تومن پرایس شده باشد ریوارد رشد ۶۰ درصدی و ریسک افت ۱۰ درصدی دارد. این رشد در صنایع کوچکی که ارز یارانه ای میگیرند بیشتر خواهد بود.



بالاتر بودن تعداد موارد ریسک به لحاظ ذهنی ریسک بازار را بیشتر فرصت تصویرسازی می کند اما روی کاغذ بنظر می رسد اگر سناریوها را به عدد رقم تبدیل کنیم زور دلار کمتر از ریسک ها نخواهد بود. بنظر می رسد بازار حاضر نیست دلار ۲۷۵۰۰ تومن فعلی رد قیمت ها لحاظ کند اما ریسک ها را بیش از اندازه تخمین می زند.

انتهای خبر

0
0