بورس۲۴ : در شرایطی به مصاف معاملات سومین روز کاری هفته میرویم که بازار روز گذشته مطابق با انتظار با فشار عرضه آغاز کرد. در دقایق نخست وضعیت چندان بد نبود اما رفتهرفته فشار فروش به کلیت بازار تسری یافت تا در یک روز تلخ دیگر شاهد عقبگرد حدود ۱۹ هزار واحدی شاخص و رسیدن دماسنج اصلی بازار به ابتدای کانال ۱.۵ میلیون واحد باشیم. در این روز شاخص هموزن هم در امان نبود و او هم کاهش دمای بیش از ۱ درصدی را تجربه کرد. ارزش معاملات کماکان ضعیف است و خبری از حمایت نیست و روند خروج نقدینگی ادامه دارد ... !!
اما از آنجایی که بازار این روزها حرف خاصی برای گفتن به ویژه در بررسی صنایع ندارد، در ادامه این گزارش نگاهی به تحولات بازارهای جهانی خواهیم داشت. همانطور که مستحضر هستید، طی ۲ – ۳ هفته اخیر افت با اهمیتی در قیمت کامودیتیها (بین ۳۰ تا ۴۰ درصد) رخ داده است. البته روند صعودی قیمتها ۲ ماه پیش خاتمه یافته بود اما افت اصلی قیمتها در دو هفته اخیر رخ داده و همین عامل منجر به شدت گرفتن نگرانی معاملهگران شده است. نکته مهم اینکه بازارهای جهانی پس از رکود جدی که در سال ۲۰۰۸ کلید خورد، هیچگاه وارد رکود سنگینی نشده و همین عامل سبب شده تا بسیاری از کارشناسان انتظار یک دوره رکود جدید در اقتصاد دنیا را داشته باشند.
به نظر چند عامل در این وضعیت موثر بوده است. عامل نخست: اعمال سیاستهای سختگیرانه فدرال رزرو در راستای کنترل نرخ بهره است. جروم پاول، رئیس فدرال رزرو در آخرین کنفرانس مطبوعاتی که طی هفتههای اخیر انجام داد، به این نکته اشاره نمود که کنترل و کاهش نرخ بهره مهمترین دستور کار است. البته پاول این را هم گفت که تلاش میشود اقتصاد آمریکا وارد رکود نشود. در این مسیر به نظر اروپاییها سیاست آمریکاییها را دنبال میکنند چراکه در کشورهایی نظیر آلمان و انگلیس نیز تورم به بالاترین سطح تاریخی رسیده است. تحلیلگران بر این باورند که افزایش نرخ بهره در اروپا طی ماههای آینده بیشک موجب ضعف رشد اقتصادی خواهد شد. پیشبینیها نشان میدهد رشد اقتصادی منطقه یورو امسال به ۲.۶ درصد و سال آینده به کمتر از ۱.۸ درصد خواهد رسید. لذا همین خبر باعث شده تا اقتصاددانان بیشتری سخن از رکود در سالهای پیش رو به میان بیاورند.
عامل دوم، برگشت چین به دوران قرنطینه است و این در شرایطی است که سایر کشورها در حال گذر از دوران کرونا و بازگشایی اقتصادها هستند. در واقع تحولات چین سبب ایجاد اختلال در عرضه و تقاضا شده است. ضمن اینکه تعداد معاملات مسکن دست دوم در چین کاهشی شده و یکی از دلایل اصلی افت جدی فولاد و سنگآهن همین مساله بوده است. و عامل سوم مربوط به ارائه تخفیفات سنگین روسیه و دامپینگ این کشور برای فروش محصولات است.
در این بین به ۳ نکته باید توجه داشت. نکته نخست اینکه، اگرچه فدرال رزرو به هر قیمتی قصد کنترل تورم را دارد اما در سوی دیگر رهبر چین تاکید بر رشد اقتصادی ۵.۵ درصدی دارد. لذا از آنجایی که چین بازیگر بزرگی در کامودیتیها است (تقریبا نقش ۵۰ درصدی دارد)، بعید است افت قیمتها ادامهدار باشد، مگر اینکه بحث کرونا در این کشور تبدیل به بحران جدید شده و یا چین هم به مانند اروپا و آمریکا سیاست کنترل تورم را در پیش بگیرد.
نکته دوم بالا بودن قیمت انرژی است. طی هفتههای اخیر در حالی قیمت فولاد (شمش بیلت) از سطوح ۹۰۰ دلاری به مرز ۵۰۰ دلار، سنگآهن از سطوح ۱۵۰ دلاری به ۱۱۵ دلار در هر تن، مس از قیمتهای ۱۰.۷۰۰ دلاری به ۸.۳۰۰ دلار، روی از سطوح ۴.۵۰۰ دلاری به ۳.۴۰۰ دلار، آلومینیوم از قیمتهای ۴.۰۰۰ دلاری به ۲.۴۵۰ دلار و اوره از سطوح نزدیک به ۱.۰۰۰ دلاری به ۵۰۰ – ۵۵۰ دلار در هر تن رسید و در واقع میزان افت قیمتها ۳۰ – ۴۰ درصد بوده که کاهش نرخ نفت طی مدت مذکور تنها ۱۰ – ۱۲ درصد بوده است.
در واقع بالا ماندن قیمت انرژی و عدم افت آن، میتواند عاملی برای بسته شدن کف قیمتها باشد. بسیاری معقتدند که به دلیل کمبود گاز و اختلالاتی که روسیه تحت تاثیر درگیری با اوکراین در صادرات ایجاد نموده، اروپا را به سمت استفاده و مصرف بیشتر از زغالسنگ حرکت داده است. و همین عامل مانعی برای افت زغالسنگ خواهد بود. لذا کالاییهایی که در تولید نیاز به مصرف زغالسنگ دارند، به دلیل بهای تمام شده بالا، افت چندانی نخواهند داشت.
نکته سوم مربوط به بازار فولاد است. طی هفتههای آتی قیمت بیلت به سطوح کمتر از ۵۰۰ دلاری هم راه یافته بود اما ۵۰۸ دلار آخرین قیمت پیش از بسته شدن بازارهای جهانی بود. همانطور که میدانید، سهام شرکتهای فولادی وزن با اهمیتی در نوسانات شاخص کل بورس تهران دارند. از این روی بحث قیمت این کالا در بازارهای جهانی از اهمیت بالایی برخوردار است. برخی نگران افت قیمت بیلت به سطوح ۴۰۰ دلاری هستند اما به این نکته باید توجه داشت که برای تولید یک تن شمش فولاد نیاز به ۲ تن سنگآهن و ۵۰۰ کیلو کک زغالسنگ است. قیمت هر تن سنگآهن حدود ۱۱۵ دلار و هر تن کک زغالسنگ در حدود ۴۰۰ دلار است. بنابراین برای تولید یک تن بیلت فولادی، ۴۳۰ دلار کک و سنگآهن مصرف میشود. لذا به نظر محدوده ۴۷۰ – ۴۵۰ دلار کف قیمت برای شمش فولاد باشد. چراکه قیمتهای پائینتر برای تولید صرفه ندارد. البته در این بین ممکن است قیمت ورق از سطوح ۷۰۰ دلاری به ۶۲۰ – ۶۳۰ دلار هم برسد چراکه مارجین بیشتری دارد.
اما در مجموع به نظر افت اصلی قیمتها تحت تاثیر عواملی که اشاره شد، رخ داده و انتظار برای افت جدی بیشتر غیرمنطقی است به ویژه اینکه قیمت انرژی هم در سطوح بالایی باقی مانده است. به عنوان مثال در گذشته همیشه نرخ سنگآهن حوالی ۲۲ درصد قیمت شمش فولاد بوده و این شرایطی است که زغالسنگ در گذشته ۶۰ درصد قیمت فولاد بوده اما اکنون قیمت آن به ۷۵ درصد قیمت فولاد رسیده است.
برای مس ممکن است تحت تاثیر هیجانات رخ داده، یک افت دیگر تا سطوح کمتر از ۸ هزار دلاری ( ۷.۳۰۰ – ۷.۵۰۰ دلار) هم داشته باشیم. روی نیز به لحاظ تکنیکی حمایت مهمی در محدوده ۳.۰۰۰ – ۳.۱۰۰ دلاری دارد. در واقع نهایت میزان افت قیمتی که میتوان برای کامودیتیها به ویژه در حوزه فلزات (در بدترین سناریو) متصور بود، حوالی ۱۰ درصد است. مگر اینکه نفت، گاز و یا زغالسنگ نیز روند کاهشی عجیبی را در پیش بگیرند که در شرایط فعلی با توجه به وضعیت روسیه و چین و میزان تقاضای اروپا اتفاقی دور از انتظار است.
یکی از دلایل افت جدی قیمت فلزات رنگین در روز پایانی هفته گذشته، باز شدن درب انبار چین و عرضه کالاهایی نظیر مس و روی در شرایطی بود که موجودی انبارها در لندن به محدوده صفر نزدیک شده بود ! اما سوالی که در این بین مطرح میشود این است که حال با فرض ثبت یک افت ۱۰ درصدی دیگر (در بدترین حالت) آیا کامودیتیها به سرعت برگشت میکنند و میتوانند بخش بااهمیتی از افت اخیر را پس بگیرند ؟
برای پاسخ به این پرسش باید گفت که عموما نوسانات (فراز و نشیبها) کامودیتیها در دنیا بسیار سریعتر (شارپتر) از نوسانات قیمت سهام است. اما از آنجایی که سیاستهای انقباضی سختی برای کنترل تورم در پیش گرفته شده و فدرال رزرو تحت هر شرایطی از کنترل تورم حمایت میکند، احتمالا پس از خاتمه یافتن کاهش قیمتها، برای یک دوره میانمدتی شاهد روند نوسانی باشیم. منظور از روند نوسانی این است که فلزات برای مدتی در یک محدوده ۱۰ – ۱۵ درصدی و یا حتی ۲۰ درصدی به شکل خنثی نوسان نمایند. مگر اینکه اتفاق جدیدی در دنیا رخ دهد و معادلات فعلی را تغییر دهد.
و اما نکته پایانی اینکه، اگرچه صنایع بزرگ تحت تاثیر افت قیمت کامودیتیها متضرر میشوند اما به این نکته هم باید توجه داشت که برخی صنایع از این اتفاق بهره میبرند. به عنوان مثال تایرسازان، خودروسازان، شویندهها، شرکتهای تولیدکننده روغن خوراکی و یا شرکتی همچون ایرانترانسفو که مصرفکننده مس برای تولید ترانسفورماتور است، نفی بزرگی از این اتفاق برده و مارجین آنها به دلیل کاهش بهای تمام شده تقویت خواهد شد. لذا فارغ از وضعیت رکودی و کسلکننده فعلی در بورس تهران، میتوان با کمی هوش و ذکاوت از فرصت پیش آمده بهرهمند شد.
اما به سراغ بازار برویم. برای روز گذشته انتظار این بود که در نیمه دوم معاملات سمت تقاضا تقویت شود اما این اتفاق رخ نداد و تا ساعت پایانی بازار فشار عرضه ادامه داشت. به لحاظ تکنیکی، محدوده یک میلیون و ۴۸۰ الی ۴۹۰ هزار واحد مهمترین سطح حمایتی شاخص خواهد بود که احتمالا برای امروز بازار به این سطح برسد. لذا باید امیدوار بود سطح حمایتی یاد شده ترمز اصلاح قیمتها را بکشد؛ در غیر اینصورت باید نظارهگر یک افت ۸۰ هزار واحدی دیگر باشیم ... !